سوسن باستانی؛ مرضیه موسوی؛ فاطمه حسین پور
چکیده
نگارندگان این مقاله در پی آناند که با بررسی شاخص توسعة جنسیتی و توانمندسازی جنسیتی تصویر روشنی از وضعیت زنان کشورهای اسلامی با توجه به برخورداری از منابع طبیعی همچون نفت و گاز نشان دهند. مبنای نظری پژوهش را نظریة دولت رانتی و رویکرد توانمندسازی زنان تشکیل میدهد. بر اساس یافتههای پژوهش، موقعیت زنان در تمامی کشورهای اسلامی ...
بیشتر
نگارندگان این مقاله در پی آناند که با بررسی شاخص توسعة جنسیتی و توانمندسازی جنسیتی تصویر روشنی از وضعیت زنان کشورهای اسلامی با توجه به برخورداری از منابع طبیعی همچون نفت و گاز نشان دهند. مبنای نظری پژوهش را نظریة دولت رانتی و رویکرد توانمندسازی زنان تشکیل میدهد. بر اساس یافتههای پژوهش، موقعیت زنان در تمامی کشورهای اسلامی طی سالهای 1996 تا 2009 از نظر بهداشتی و آموزشی بهبود یافته است؛ اما از نظر اقتصادی و سیاسی تغییرات مهمی صورت نگرفته است. در مؤلفههای بهداشتی، آموزشی، اقتصادی و سیاسی تفاوت معناداری بین کشورهای اسلامی نفتی و کشورهای اسلامی بدون نفت وجود دارد؛ در مؤلفههای بهداشتی و آموزشی کشورهای نفتی عملکرد بهتری نسبت به کشورهای اسلامی بدون نفت داشتهاند. زنان در کشورهای اسلامی نفتی نسبت به کشورهای اسلامی بدون نفت، نرخ مشارکت کمتری در عرصههای اقتصادی و سیاسی داشتهاند. نابرابری بهویژه در حوزههای اقتصادی و سیاسی در کشورهای اسلامی همچنان چشمگیر است و این نابرابری جنسیتی به کاهش بیشتر مشارکت زنان میانجامد. رفع این نابرابریها از طریق نهادینه کردن نگرشهای جنسیتی در برنامههای توسعه امکانپذیر خواهد بود.